دنیای میراکلس

سنگدل

merinette merinette merinette · 1400/05/11 07:24 ·

خب ما بیوگرافی تمام آبرقهرمان ها رو کردیم و من با خودم گفتم که چرا ابرشرور ها رو بیوگرافی نکنیم ؟ پس اومدم با بیوگرافی ابرشرور ها از اول تا آخر بزنین بریم با ابرشرور اول سنگدل ☀☀

اخبار مهم! مهم!

kagami kagami kagami · 1400/04/16 16:12 ·

سلام به همگی دوستان امیدوارم از این پست خوشتون بیاد🌹

میراکلس فصل چهار قسمت چهارده اومده برین و تماشاش کنید. 

سنتی بابلر کسی است که شادوماث به وجود آورده قسمت خیلی جالبی هستش و تازه اومده🌹

لایک و کامنت فراموش نشود🌹

اخبار

kagami kagami kagami · 1400/04/14 07:46 ·

سلام دوستان 🌹🤩

شما کارمن سندیگو رو لیشتر دوست دارید یا میراکلس 

ممنون میشم نظرات خودتون رو در کامنت ها بگید🌹

فالو کنید فالو میکنم🌹

مرینت و نینو و زوییو.....میخواستنپ یک فیلم بسازند که کلویی در آن نبود ولی به پدرش گفت کا کاری کنو او هم در فیلم باشد بلاخره این اتفاق افتاد،کلویی هم رفت ولی همش نینو رو مجبور میکرد که فیلمنامه رو تغییر دهد خلاصه چندین بار فیلمنامه تغییر کرد و همه خسته شدند و از دست کلویی شاکی شدند😡کلویی هم عصبانی شد و به کویین بنانا(ملکه ی موز) تبدیل شد که یک هیولای گنده هم با او بود. اگر ملکه ی موز به هرکی شلیک میکرد اون تبدیل به موز میشد،(ملکه ی موز با تفنگ موزی شلیک میکرد) اون شرور شد و مرینت معجزه گر زنبور رو به زویی داد زویی هم تبدیل شد، سپس انها کلویی(کویین بنانا/(ملکه ی موز) را شکست دادند و لیدی باک به کلویی یه دونه از اون چیزا داد😂که دیگه شرور نشه ولی کلویی قبول نکرد اون را داد به زویی و زویی آن را به کلویی داد و اکوما دیگر نتوانست کلویی را شرور کند. 

امیدوارم دوست داشته باشید🌹♡☆♡☆

لایک و کانت فراموش نشه🌹♡☆♡☆

زویی به نانوایی پدر مرینت میرود و چند تا ماکارون سفارش میدهد او با مرینت هم آشنا میشود و با او دوست میشود وقتی پیش خواهر ناتنی اش کلویی می رود کلویی به او می کوید اگر می خواهی اینجا بمونی باید به قوانین من احترام بذاری زویی هم گفت باشه و کلویی شروع کرد به گفتن قوانین رسیدند به قانون ۷۲ کلویی گفت چون تو پدرت همراهت نیست می تونی از پدر من استفاده کنی بعد به پدرش زنگ زد و کفت(بـــــــاااااااااااااااااابــــــــااااااااااااا) و پدرش اومد و اون گفت ماشینمو برای رفتن به مدرسه صورتی کن و تا انها یه مدرسه (.دبیرستان) برسند کلویی در حال گفتن قانون ۱۴۲ بود همه باید گشته مرده ی تو باشن و بعد چند تا از یچه ها رو کنار زد و کیف زویی رو به یکی از انها داد